
تا به حال برایتان پیش آمده که یک پروژه طراحی را با هیجان زیاد برای یک مشتری شروع کنید، اما در اواسط راه متوجه شوید که درک شما و مشتری از اهداف پروژه کاملاً متفاوت بوده است؟ یا پروژهای که قرار بود دو هفته طول بکشد، ماهها درگیر چرخههای بیپایان بازبینی و تغییرات پیشبینی نشده میشود؟
این سناریوهای کابوسوار، معمولاً یک دلیل مشترک دارند: فقدان یک دیزاین بریف (Design Brief) مدون و توافقشده.
دیزاین بریف، یک سند استراتژیک و بنیادین است که قبل از شروع هرگونه کار عملی، بین تیم طراحی و کارفرما (یا ذینفعان پروژه) تهیه و تایید میشود. این سند، نقشه راه پروژه شماست؛ یک قرارداد شفاف که به وضوح مشخص میکند که “چه چیزی” قرار است ساخته شود، “چرا” و برای “چه کسی”.
در این مقاله، بررسی میکنیم که دیزاین بریف چیست و چرا هر طراح حرفهای، قبل از باز کردن فیگما، ابتدا روی این سند تمرکز میکند.
دیزاین بریف به زبان ساده چیست؟
دیزاین بریف، پاسخ مکتوب به تمام سوالات کلیدی یک پروژه است. این سند، تمام اطلاعات لازم برای شروع و اجرای موفقیتآمیز پروژه را در یک مکان جمعآوری میکند. هدف اصلی آن، ایجاد یک درک مشترک (Shared Understanding) بین تمام افراد درگیر در پروژه است تا همه در یک مسیر حرکت کنند.
این سند تضمین میکند که هیچ سوءتفاهمی در مورد اهداف، نیازمندیها و محدودیتهای پروژه وجود نداشته باشد.
چرا دیزاین بریف یک ابزار حیاتی است، نه یک کاغذبازی اضافی؟
ممکن است فکر کنید تهیه این سند، یک کار اداری وقتگیر است، اما در واقع، این یکی از مهمترین سرمایهگذاریها در ابتدای هر پروژه است:
- ایجاد همسویی و شفافیت: دیزاین بریف همه را (طراح، مشتری، مدیر پروژه) در یک صفحه قرار میدهد و از سوءتفاهمهای پرهزینه در آینده جلوگیری میکند.
- تعریف دقیق محدوده پروژه (Scope): این سند به وضوح مشخص میکند که چه کارهایی “قرار است انجام شود” و چه کارهایی “قرار نیست انجام شود”. این بهترین ابزار برای جلوگیری از Scope Creep یا همان درخواستهای بیپایان و پیشبینی نشده مشتری است.
- مدیریت انتظارات: با مشخص کردن اهداف، خروجیها و محدودیتها، انتظارات مشتری از همان ابتدا به شکلی واقعبینانه مدیریت میشود.
- یک معیار برای سنجش موفقیت: در انتهای پروژه، دیزاین بریف به عنوان یک معیار عمل میکند تا بسنجیم آیا پروژه به اهدافی که در ابتدا برایش تعیین شده بود، دست یافته است یا نه.
اجزای کلیدی یک دیزاین بریف موثر
یک دیزاین بریف خوب، باید کوتاه، واضح و متمرکز باشد. اگرچه ساختار آن بسته به پروژه میتواند متفاوت باشد، اما معمولاً شامل این بخشهای کلیدی است:
- معرفی پروژه و پیشزمینه: شرکت مشتری چیست و این پروژه در چه بستری تعریف شده است؟
- اهداف پروژه: هدف اصلی از انجام این پروژه چیست؟ (این بخش مستقیماً به اهداف تجاری که قبلاً بحث کردیم، مربوط میشود).
- مخاطب هدف (Target Audience): ما برای چه کسانی طراحی میکنیم؟
- محدوده و خروجیها (Scope & Deliverables): دقیقاً چه چیزهایی باید در انتهای پروژه تحویل داده شوند؟ (مثلاً: ۵ صفحه اصلی اپلیکیشن، یک پروتوتایپ قابل کلیک).
- محدودیتها و الزامات: آیا محدودیتهای فنی، زمانی یا بودجهای خاصی وجود دارد؟
- رقبا: رقبای اصلی چه کسانی هستند و ما چه مزیتی نسبت به آنها داریم؟
چالش اصلی: از دانستن بخشها تا هنر نوشتن یک بریف کامل
حالا شما میدانید که یک دیزاین بریف از چه بخشهایی تشکیل شده است. اما چالش واقعی یک طراح حرفهای این نیست که این تیترها را در یک سند خالی بنویسد. چالش اصلی اینجاست:
- چگونه باید با مشتری مصاحبه کنیم تا اطلاعات لازم برای پر کردن این بخشها را به دست آوریم؟
- چگونه درخواستهای مبهم و کلی مشتری (مثلاً “یک سایت مدرن میخوام”) را به اهداف مشخص و قابل اندازهگیری تبدیل کنیم?
- اگر مشتری خودش هم دقیقاً نمیداند چه میخواهد، چگونه باید او را راهنمایی کنیم تا به یک دیدگاه مشترک برسیم؟
- تکنیکهای نوشتن یک بریف که هم کوتاه و قابل فهم باشد و هم تمام جزئیات لازم را پوشش دهد، چیست؟
اینها مهارتهای نرم و استراتژیک هستند که یک طراح را به یک مشاور و مدیر پروژه ارزشمند تبدیل میکنند.
در دوره جامع UX Design Plus در LearnUIX، ما شما را برای کار در دنیای واقعی آماده میکنیم. در بخش ۱۹ (درس ۳)، ما به صورت کاملاً عملی به شما آموزش میدهیم که “چگونه دیزاین بریف یا لیست ویژگیهای پروژه مشتری را بنویسید” تا پروژههای خود را با موفقیت و آرامش خاطر شروع کرده و به پایان برسانید.



